نوجوانی دوران خودیابی

نوجوانانی که در جوامع پیچیده زندگی می کنند، باید همانطور که به سن بزرگسالی میرسند، با انتظارات اجتماعی متغیر و متعارض در مورد نقش ها و رفتارهای مناسب مواجه شوند.

دستیابی به یک احساس پایدار از خود در جامعه ی در حال تغییر ممکن است دشوار باشد،با این حال ، این دقیقا همان چیزی است که نوجوانان نیاز دارند بدست اورند تا در اجتماع کارکردی موثر داشته باشند.به عیارتی بهتر،اوبا مشکل خود شناسی روبرو است.نوجوانی سنی است که فرد باید به مفهوم روشنی از خود وعزت نفس دست یابد.

عزت نفس در حقیقت همان ارزشی است که هر فرد برای خود قایل است .و به قول معصوم (ع):

من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه

هر که برای خود ارزش قایل باشد ،آن را با معصیت آلوده نمی سازد.

مفهوم خود و عزت نفس نقش اساسی در سازگاری نوجوانان ایفا می کنند

مولای متقیان امیرالمومنین (ع) فرمودند :

معرفة النفس انفع المعارف

شناخت خود ،سودمندترین شناخت ها است

در شکل گیری عزت نفس نقش والدین بسیار مهم می باشد .تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با عزت نفس بالا ، والدینی با عزت نفس بالا دارند.عزت نفس در رابطه والدین و فرزند از این جا ناشی میشود که اگر محدودیتی قایل می شوند علتش را توضیح می دهند ، خواستار تابعیت بی چون و چرا نیستند.،با فرزندان خود صمیمی اند و آنها را برای انجام فعالیتهای فوق برنامه تشویق میکنندنوجوان پس از طی این مرحله و دست یابی به عزت نفس مناسب ، به تدریج به هویتی مستقل دست می یابد.

هویت ،یعنی احساس پایداری که فرد از خود دارد.یعنی علیرغم تغییر افکار ،رفتار و احساسا ت ،برداشت فرد از خود ، همواره ثا بت بماند و باید با نگرشی که دیگران نسبت به او دارند همخوانی داشته باشد. در حقیقت هویت، جوهره ی اصلی انسان است که در تغییرات، تقزیبا دست نخورده باقی می ماند.

مولا امیرالمومنین (ع) می فرمایند

فی تقلب الاحوال عُلُُُُم جواهر الرجال

در دگرگونی شرایط است که جوهره ی انسان شناخته می شود

ریشه های شکل گیری هویت ، از تجربیات و الگوگیری های زمان کودکی نشات میگیرد و تا کهنسالی ادامه می یابد.

نوجوانی دوره ای است که فرد خود را می یابد ، و درباره موضوعاتی چون نقش خود در جهان هستی فکر می کند . به همین جهت بعضی مواقع سر در گم می شود و احساس می کند زندگی رویدادی است که بر او تحمیل شده و چون احساس می کند اختیاری برای تثبیت هویت خود ندارد،خود و آنچه متعلق به خود است را رها می کند..

موفقیت در کسب یک هویت پایدار وابسته به بلوغ بدنی وجنسی ، شایستگی تفکر صحیح و پایداری در مقابل هیجانات است . علاوه بر این ، ازادی از تاثیرات محدودکننده والدین و همسالان تا حدودی که به نوجوان لطمه نزند ضروری است که احتمال میرود در اواخر نوجوانی این وضعیت مهیا شود.

از نظر اریکسون فردی نسبت به هویت خود احساس امنیت واطمینان دارد ، قادر است در یک رابطه ی دوجانبه ی واقعی شرکت کند.

از نظر بعضی روانشناسان کسی در کسب هویت موفق است که بتواند نسبت به یک هدف شغلی یا مکتب سیاسی و نیز به لحاظ شخصیتی احساس تعهد کند.

حاکمیت مذهب در جامعه نقش بسیار مهمی در دفع بحران هویت دارد . در جوامعی که مذهب وجود ندارد و یا مذهب در اولویتهای آخر زندگی روزمره قرار میگیرد ، نوجوانان با بحران های بسیار شدیدی روبرو می شوند .زیرا مذهب به مهمترین و اساسی ترین سوالات نوجوان مثل (( از کجا آمده ام ،چه باید بکنم ،و...)) پاسخ می دهد.

در مقابل گاهی نوجوان دچار هویت منفی میشود ،هویت منفی به مفهوم خودی اشارت دارد که به کلی متضاد با حاکمیت ارزش های والدین یا جامعه است .

هویت منفی اغلب در شزایطی به وجود می آید که والد ین یا جامعه از موفقیتهای انفرادی شخص حمایت ناچیزی می کنند .در این حال اغلب از برچسب هایی چون بزهکار ،بی عرضه برای شناساندن و توصیف این افراد استفاده می شود .این نوجوانان بدون توجه به الگوهای مثبت و ارزشهای اجتماعی ،با الگوهای منفی همانند سازی می کنند

بسیاری ازلباس پوشیدن ها ،آرایشهاورفتارهایی که امروز در کشورمان شاهد هستیم ،با عرف ملی ومذهبی مان بسیار متفاوت است .

ونشانگر این است که،دراکثر مواقع،آنان از هویت مذهبی وملی جامعه ای که در آن زندگی می کنند فاصله گرفته اند.

به جاست که برای ازبین بردن این مشکل آموزش های لازم به نوجوانان و خانواده های آنها داده شود .زمینه ی آشنایی نو جوانان با هویت های مذهبی وملی افتخار آمیز مان از طریق رسانه و مدرسه مهیا گردد.

البته نباید فراموش کرد که بحرانهای روحی این دوره واقعیتی انکار نا پذیرند که اگر با آنها درست برخورد شود،با گذشت زمان مرتفع

می شود.

منبع :

روانشناسی نوجوانان - دکتر اسماعیل بیابانگرد

روشهای هدایت رفتاری نوجوانان وجوانان - محمد قومی فر

http://farmhand.parsiblog.com/1412589.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

نوجوانی دوران خودیابی

نوجوانانی که در جوامع پیچیده زندگی می کنند، باید همانطور که به سن بزرگسالی میرسند، با انتظارات اجتماعی متغیر و متعارض در مورد نقش ها و رفتارهای مناسب مواجه شوند.

دستیابی به یک احساس پایدار از خود در جامعه ی در حال تغییر ممکن است دشوار باشد،با این حال ، این دقیقا همان چیزی است که نوجوانان نیاز دارند بدست اورند تا در اجتماع کارکردی موثر داشته باشند.به عیارتی بهتر،اوبا مشکل خود شناسی روبرو است.نوجوانی سنی است که فرد باید به مفهوم روشنی از خود وعزت نفس دست یابد.

عزت نفس در حقیقت همان ارزشی است که هر فرد برای خود قایل است .و به قول معصوم (ع):

من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه

هر که برای خود ارزش قایل باشد ،آن را با معصیت آلوده نمی سازد.

مفهوم خود و عزت نفس نقش اساسی در سازگاری نوجوانان ایفا می کنند

مولای متقیان امیرالمومنین (ع) فرمودند :

معرفة النفس انفع المعارف

شناخت خود ،سودمندترین شناخت ها است

در شکل گیری عزت نفس نقش والدین بسیار مهم می باشد .تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با عزت نفس بالا ، والدینی با عزت نفس بالا دارند.عزت نفس در رابطه والدین و فرزند از این جا ناشی میشود که اگر محدودیتی قایل می شوند علتش را توضیح می دهند ، خواستار تابعیت بی چون و چرا نیستند.،با فرزندان خود صمیمی اند و آنها را برای انجام فعالیتهای فوق برنامه تشویق میکنندنوجوان پس از طی این مرحله و دست یابی به عزت نفس مناسب ، به تدریج به هویتی مستقل دست می یابد.

هویت ،یعنی احساس پایداری که فرد از خود دارد.یعنی علیرغم تغییر افکار ،رفتار و احساسا ت ،برداشت فرد از خود ، همواره ثا بت بماند و باید با نگرشی که دیگران نسبت به او دارند همخوانی داشته باشد. در حقیقت هویت، جوهره ی اصلی انسان است که در تغییرات، تقزیبا دست نخورده باقی می ماند.

مولا امیرالمومنین (ع) می فرمایند

فی تقلب الاحوال عُلُُُُم جواهر الرجال

در دگرگونی شرایط است که جوهره ی انسان شناخته می شود

ریشه های شکل گیری هویت ، از تجربیات و الگوگیری های زمان کودکی نشات میگیرد و تا کهنسالی ادامه می یابد.

نوجوانی دوره ای است که فرد خود را می یابد ، و درباره موضوعاتی چون نقش خود در جهان هستی فکر می کند . به همین جهت بعضی مواقع سر در گم می شود و احساس می کند زندگی رویدادی است که بر او تحمیل شده و چون احساس می کند اختیاری برای تثبیت هویت خود ندارد،خود و آنچه متعلق به خود است را رها می کند..

موفقیت در کسب یک هویت پایدار وابسته به بلوغ بدنی وجنسی ، شایستگی تفکر صحیح و پایداری در مقابل هیجانات است . علاوه بر این ، ازادی از تاثیرات محدودکننده والدین و همسالان تا حدودی که به نوجوان لطمه نزند ضروری است که احتمال میرود در اواخر نوجوانی این وضعیت مهیا شود.

از نظر اریکسون فردی نسبت به هویت خود احساس امنیت واطمینان دارد ، قادر است در یک رابطه ی دوجانبه ی واقعی شرکت کند.

از نظر بعضی روانشناسان کسی در کسب هویت موفق است که بتواند نسبت به یک هدف شغلی یا مکتب سیاسی و نیز به لحاظ شخصیتی احساس تعهد کند.

حاکمیت مذهب در جامعه نقش بسیار مهمی در دفع بحران هویت دارد . در جوامعی که مذهب وجود ندارد و یا مذهب در اولویتهای آخر زندگی روزمره قرار میگیرد ، نوجوانان با بحران های بسیار شدیدی روبرو می شوند .زیرا مذهب به مهمترین و اساسی ترین سوالات نوجوان مثل (( از کجا آمده ام ،چه باید بکنم ،و...)) پاسخ می دهد.

در مقابل گاهی نوجوان دچار هویت منفی میشود ،هویت منفی به مفهوم خودی اشارت دارد که به کلی متضاد با حاکمیت ارزش های والدین یا جامعه است .

هویت منفی اغلب در شزایطی به وجود می آید که والد ین یا جامعه از موفقیتهای انفرادی شخص حمایت ناچیزی می کنند .در این حال اغلب از برچسب هایی چون بزهکار ،بی عرضه برای شناساندن و توصیف این افراد استفاده می شود .این نوجوانان بدون توجه به الگوهای مثبت و ارزشهای اجتماعی ،با الگوهای منفی همانند سازی می کنند

بسیاری ازلباس پوشیدن ها ،آرایشهاورفتارهایی که امروز در کشورمان شاهد هستیم ،با عرف ملی ومذهبی مان بسیار متفاوت است .

ونشانگر این است که،دراکثر مواقع،آنان از هویت مذهبی وملی جامعه ای که در آن زندگی می کنند فاصله گرفته اند.

به جاست که برای ازبین بردن این مشکل آموزش های لازم به نوجوانان و خانواده های آنها داده شود .زمینه ی آشنایی نو جوانان با هویت های مذهبی وملی افتخار آمیز مان از طریق رسانه و مدرسه مهیا گردد.

البته نباید فراموش کرد که بحرانهای روحی این دوره واقعیتی انکار نا پذیرند که اگر با آنها درست برخورد شود،با گذشت زمان مرتفعمی شود.

منبع :

روانشناسی نوجوانان - دکتر اسماعیل بیابانگرد

روشهای هدایت رفتاری نوجوانان وجوانان - محمد قومی فر

http://farmhand.parsiblog.com/1412589.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جوانی: دوره ای سرشار از انرژی

مراحل حیات بشر را از لحظه تکوین جنین تا ولادت و سپس تا مرگ به 8مرحله تقسیم کرده اند که عبارت اند از: دوران جنینی، مرحله کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، بزرگسالی، پیری، و کهولت.

«جوانی» تعبیر و نام مرحله ای از عمر است که مرز سنی 18تا 26و به عقیده بعضی تا سن 28 را شامل می شود، اگرچه در بیان عامه اصطلاح جوانی افرادی تا سن 40 سالگی را هم در برمی گیرد.

جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می گردد.این دوره از مهمترین و در عین حال از پیچیده ترین مراحل حیات است. با همه تلاش هایی که روان شناسان برای پرده برداشتن از اسرار این مرحله به عمل آورده اند، باید اعتراف کرد که هنوز نقاط مبهم و ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد که بدون شناخت آنها اظهارنظر صریحی را درباره آنان نمی توان داشت.

تعبیر از جوانی

از مهمترین تعبیراتی که برای این مرحله در کتب به چشم می خورد، تعبیر «شباب» است. ریشه لغوی این تعبیر می تواند گویای حالات و مواضع آنان باشد. شباب به معنی برافروختگی و زبانه کشیدن است (شب النار- یعنی آتش برافروخت).

همه حالات و رفتار جوانان حکایت از برافروختگی، زبانه کشیدن، دستور و هیجان دارد. جسم شان، روان شان، عواطف و احساسات شان و بالاخره افکارشان در کمال رشد و برافروختگی است و این خود موجب نابسامانی ها و عوارضی است که در صورت عدم کنترل ممکن است خطرآفرین هم باشد.

برخی از روان شناسان این مرحله را سن غرور و مستی و سن شراب بزرگی انسان نامیده اند و عجیب است که در تعبیر امام امیرالمؤمنین(ع) هم به کلمه

سکرالشباب

برمی خوریم. دوران بلندپروازی ها، امید و آرزوهای دور و دراز، با اندیشه آزادی خواهی های وسیع و همت های بلند، و خواستاری اصلاح در سطحی وسیع و جهانی است.

از قدرت و توان جوان باید برای رشد او و جامعه اش بهره گرفت و او را به صورت یک نیروی مذهبی باید درآورد، زیرا در چنین صورتی است که او می تواند نقش بسیار مهمی را در جامعه ایفا کند.

خصایص جوانی

ویژگی های دوره جوانی را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد.

1 - ازنظر زیستی- جسمانی:

رشد بدن سریع و در اواسط دوره بسیار کـُند، و در پایان دوره قریب به صفر است. بدن در آغاز مرحله همچنان در حال توسعه و رشد قد در حال افزایش است و در 24 سالگی متوقف می شود. این رشد در دختران زودتر و طبعاً توقف آن هم زودتر است.

وزن بدن، قدرت تن، چابکی و فرزی در این دوره در کمال اوج است و با چنین امکانی توان غلبه بر امور و حل و رفع مشکلات و گره گشایی ها در جوانان قوی است. مردی رشید و یا زنی کاملند و درخور مقام پدری و مادری هستند. وضع ترشح غدد متعادل و تحولات ناشی از آن وضعی تثبیت شده دارد.

2 - از نظر ذهنی:

هوش خام یا دانایی فطری منتهای سیر خود را طی کرده و به بالاترین درجه رشد خود رسیده است. کنجکاوی طبیعی به «چرا»جویی مبدل گشته و او را به سوی منطقی روشن و استدلالی قانع کننده می کشاند.

حافظه، قوام یافته است و اینک جوان در شرایطی است که می تواند درباره حافظه خود به میزان معینی حساب کند و براساس آن محاسبه کرده و در کارها تصمیم بگیرد و به پیش رود.

توان تخیل، تصور و تجسم در آنان بدان میزان که در ظرفیت مقدرشان بود به منتهای حد خود رسیده و قدرت ابداع و اختراع ناشی از آن در آنها در بالاترین میزان خویش است. تمرکز فکر و دقت و توجه در آنها میزان قابل قبولی است و امکان رشد آن هم چنان وجود دارد. استعدادها ظهور و بروز کرده اند و جوان می داند در چه زمینه ای موفق تر است. به ویژه که ذوق و هنر او در بالاترین حد خویش است.

3 - از نظر عاطفی:

رقیق القلب است. حساسیت او در برابر جریانات عاطفی بسیار و زود تأثیرپذیر است. اگر چیزی را دوست ندارد، در راه دوستی آن تا حد فداکاری و جانبازی می ایستد؛ و برعکس اگر چیزی را دشمن بدارد در آن امر شدیداً پابرجاست به اصطلاح کلامی، بُعد تولی و تبری در او قوی است.

او مغرور است و در مواردی خودپسند. جرئت و شجاعت بسیار از خود نشان می دهد، اگرچه در درون ترس و هراسی داشته باشد؛ و به همین خاطر «جوان» فردی پیشتاز است. شور و شوق جوانی، امید و نشاط او، عشق و شیدایی او در مرحله ای از توان و رشد است که برای اقدام در دشوارترین امور حاضر به سرمایه گذاری است.

او فداکار است. مخلص است. زودباور است. اسیر احسان است. اهل اخلاق و انسانیت است. معنی محبت را می فهمد. ملاحظات و رودربایستی ها می توانند عامل محرک و ورود او به صحنه ای باشند. زود تحت تأثیر قرار می گیرد. عرض محبت ها و اخلاص های دیگران را راست و درست می پندارد.

4 - از نظر روانی:

جوان دارای قوه درکی قوی است. از روابط علت و معلولی سردر می آورد. قادر به تجزیه و تحلیل امور است. می تواند به بحث و نقادی بپردازد. از کلیه امور سردر آورد. آینده نگری و دوربینی داشته باشد.

جوان اهل همت است، بلندطبع است، اهل خیر است. گاهی هدف های عالی و حتی محال الوصول را تعقیب می کند. امیدها و آرزوهای بزرگ را در دل می پروراند و برای وصول به آنها بالاترین درجه تحمل را از خود بروز می دهد. او در راه وصول به هدفی که آن را مقدس بداند اهل سرمایه گذاری، فداکاری و حتی ایثار است.

او می خواهد عدالت و قسط در جامعه باشد، آزادی و استقلال باشد، پاکی و عفت باشد، حق در جامعه متجلی باشد. او این خواسته ها را در سطحی وسیع می خواهد اجرا کند نه تنها در جامعه و مملکت خود و اگر شرایط و امکانی در این زمینه به او نشان دهند برای به دست آوردن و رسیدن به آن از سرو جان مایه می گذارد. روح بلند او در شرایطی است که به بلندی ها بیشتر گرایش دارد تا به پستی ها و ذلت ها، مگر آنکه شرایط تبلیغ و سازندگی در جامعه ای واژگونه باشد.

5 - در جنبه فطرت و وجدان :

او در مرحله ای است که فطرتش بیدار است. حقایق امور را وجدان می کند، خود را می یابد؛ و اعتقاد خود را وجدان می کند، خیر را از شر تمیز می دهد. می تواند بسنجد، مقایسه و ارزیابی کند و راه و رسم انسانیت و اخلاق را در پیش گیرد.

 بیداری وجدان  و نیز بیداری احساس مذهبی  سبب علاقه مندی و رغبت او به سوی خیر و کمال بی نهایت است. و طبع منطق پذیرا و، صداقت  و خلوص او موجبی برای حرکت و گرایش او به سوی رشد است.

تمایلات معنوی او در این مرحله اوج می گیرند. حفظ و احیای ارزش های الهی و ایده آل های اخلاق در این سن رشد می یابند. به پاکدامنی و صفا، به عدالت و انصاف میل پیدا می کند و دیدن ناروایی ها و مفاسد او را نگران می سازد. دارای فتوت است و خواستار تحقق فضایل شیفته فداکاری، تعاون و ایثار است. به شرطی که فطرت و وجدانش آلوده نسازند، او در پی گسترش ارزش های ماوراءالطبیعه در محاورت ایده آل های اخلاقی است. به شرطی که معنی آنها در ذهن او تبیین گردد.

جوان نسلی توانمند است. همه چیز او جوان و در مرحله شباب و افروختگی است. او در شرایط و امکاناتی است که می تواند حلال مشکلات باشد و نارسایی ها و کاستی های جامعه را از میان بردارد. قدرت عمل دارد و این قدرت خود عامل سازندگی و رشد و پیشرفت او و جامعه است.

اهمیت جوانی

براین اساس، جوانی یک نعمت الهی و یک فرصت است. ارزش آن هنگامی مکشوف می شود که از دست برود . مرحله ای است که به گفته ویل دورانت، هنوز حوادث تلخ و نابسامان زندگی آن را ناگوار نساخته و شور و شوق آن باشکوه است. شکوه و افسوس سالمندان  در این است که چرا از فرصت آن بهره کافی نگرفته اند و آرزوی پیران این است که امکانی ولو چند ماهه برای اعاده آن فراهم آید. بنا به نوشته صاحب کتاب «لذات فلسفه»، در نظر بیشتر مردم دوره زندگی واقعی انسان همان دوره جوانی است و بیشتر مردم در چهل سالگی جز خاطره و یادبود چیزی نیستند و همانند خاکستری هستند از آتشی که زمانی شعله و دود بوده است.

جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می گردد. به عقیده روان شناسان تربیتی، صفات نیک یا بدی که دوران جوانی در نهادها پایه گذاری می شود، اثراتی مادام العمر دارد. به فرموده امام صادق(ع) انس او با قرآن، زمینه ساز آمیزش قرآن با گوشت و خون اوست.

توانمندی های جوان

جوان نسلی توانمند است. همه چیز او جوان و در مرحله شباب و افروختگی است. او در شرایط و امکاناتی است که می تواند حلال مشکلات باشد و نارسایی ها و کاستی های جامعه را از میان بردارد. قدرت عمل دارد و این قدرت خود عامل سازندگی و رشد و پیشرفت او و جامعه است. او در طریق وصول به هدف، قادر است موانع را درهم بشکند و مقاصد خود و جامعه اش را محفوظ دارد.

نیروی جسمانی او در کمال اوج است و استعداد و ذهن و توجه او در نهایت رشد، همت او عالی است تا حدی که به گفته راسل به کمک آن می تواند محیط خویش را تغییر دهد و به گفته موریس دبس به تصور و درک قانون اخلاقی و تکلیف قادر است و به جای تنگ نظری دوران گذشته مفهوم وسیع تری از هستی وارد انگیزه های رفتار او می شود و این خود توانی جدید برای تلاش و حرکت اوست.

اینان در هر جامعه ای اقداماتی سازنده می توانند داشته باشند، زیرا وارستگی شان بیشتر است و تقوای شان افزونتر. با مردم دمسازترند. عواطف شان ریشه دارتر است. به گفته راسل ممکن است نتوانند به طور صریح تغییرات و اصلاحات مورد لزوم را تشخیص دهند، ولی قادرند شجاعانه در راه هدف گام بردارند. به گفته «نهرو»، دوران جوانی دوران از هم شکستن و درهم شکستن است و نیروی جوان نقش ها را خیلی آسان تر از دیگران اجرا می کنند.

<p style="marg



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :